درآمد

بسیاری از نویسنده گانی که در مورد افکار عمومی مینوسیند، این سوال معقول و اساسی را مطرح میسازند که دقیقاً منظور ما از افکار عمومی چیست؟ با این همه، هر شکلی از جستجو برای یافتن یک تعریف واحد و روشن از مفهوم افکار عمومی بی ثمر خواهد  بود. داویسون، در بحث در باره تحقیقات افکار عمومی که برای دایره المعارف بین المللی علوم اجتماعی تهیه شده است، اشاره میکند که برای این واژه هیچ تعریف عام پذیرفته شده ای وجود ندارد. البته فقدان تعریف، به معنی فقدان تلاش در این زمینه نیست. نوئل نیومن در سال 1984، اشاره میکند: چند نسل از فیلسوفان، حقوق دانان، تاریخ دانان، نظریه پردازان سیاسی و محققان فن روزنامه نگاری، در تلاش برای یافتن تعریفی دقیق از این واژه، موی خود را سفید کرده اند." چایلدز، در سال 1965 با مشاهده این مطلب که ادبیات این رشته، شاهد تلاش های مشتاقانه ای است، توانست گذارش هایی را از معانی افکار عمومی گرد آوری نماید.

با این همه بطور حتم پذیرش این مسئله که داشتن تعریفی عام و قابل قبول از مفهوم احتمالاً خارج از دسترس است ، به این معنی نیست که افکار عمومی در هر مفهومی بی معناست، چرا که مفهوم افکار عمومی در تحقیقات و نوشته های مربوط به دولت و همچنین در توضیح رفتار اجتماعی انسان، چه به شکل علمی و یا اشکال دیگر، به طور دایم مورد استفاده قرار میگیرد و همین واقعیت تداوم استفاده از آن، شاهد روشنی از معنی دار بودن مفهوم است. برای درک مفهوم افکار عمومی، باید به تحقیق در باره مسایل مختلفی که مفهوم به آنها قابل تسری بوده است، بپردازیم. بنابر این، هدف ما، بیش از آنکه دستیابی به یک تعریف واحد از افکار عمومی باشد، درک استفاده های متفاوتی است که زا آن صورت میگیرد. همان طور که کاپلان در سال 1964 اشاره میکند، معنی یک واژه، وجود ارتباط میان معناهای متعدد آن است.

ادامه موضوع را میتوانید از لینک زیر دانلود کنید

لینک دانلود