یکی از روش اساسی رشد و انکشاف اقتصادی در ممالک رو به انکشاف این است که باید رشته های مفید و مؤثر سرمایه گذاری را انتخاب نمایند در این زمینه بعضی به این عقیده اند که در رشته های باید سرمایه گذاری شود که باسرمایه کمتر کار بیشتر ایجاد گردد و تولید را به مقدار بیشتر افزایش دهند. عده ای دیگری عقیده دارند که چون سرمایه نسبت به کارگر در این کشورها کمتر است پس باید طوری سرمایه گذاری شود که باسرمایه کمتر تعداد زیاد کارگران اشتغال پیدا کند . یعنی ضرور نیست که ازماشین های جدید و تکنالوژی نو که ایجاب کارگر کمتر را میکند در مراحل اول رشد و انکشاف استفاده شود.
چنانچه ملل متحد دریکی از گذارش های خود به کشورهای رو به انکشاف توصیه میکند که جهت رشد بهترو مؤثر اقتصادی در ممالک رو به انکشاف در مراحل اول استفاده از تکنالوژی ساده و بکار انداختن نفوس آن کشورها حتمی و ضروری است تا در مرحله اول رشد گراف بیکاری پائین آمده و عواید سرانه فی نفرتقویه گردد. هرگاه در ابتدای مراحل رشد اقتصادی این کشورها به فکر آن باشند که رشته های صنعت سنگین را باید سریعتر از زراعت رشد دهند این خواست آنها یک هوس و یا تقلید بیجا از کشورهای پیشرفته است زیرا نیاز مندی های حیاتی و تحکیم بنیه اقتصادی کشورهای رو به انکشاف آنرا ایجاب نمیکند بلکه در مراحل دوم رشد ایجاب رشد و انکشاف سریعتر تولید و وسایل را می نماید که باید اهداف ذیل در نظر گرفته شود.
الف – نسبت تولید وسایل مصرفی به حد که لازم است در نظر گرفته شود.
ب – سنایع سنگین نسبت به صنایع سبک و صنعت نسبت به زراعت رشد داده شده و سرمایه گذاری لازم برآن تخصیص داده شود[1].
و یکی دیگر از روش انکشاف اقتصادی ساده در کشورهای رو به انکشاف ملی کردن صنایع است تحقق برنامه اقتصادی آن است که بنیاد اقتصادی با هدف های برنامه هماهنگ شود.
عامل مهم که ممکن است برای مدت گسترش ملی کردن را محدود کند کمبود متخصصان فنی و سیاسی برای نظارت مؤثر در بخش ملی ( دولت) است اگر تعداد از متخصصان کافی نباشد ممکن است ملی کردن موسسات در جهت هدف های برنامه کمک نکند از طرف دیگر در امر ملی کردن باید مسؤلین سیاسی برای هدایت اقتصاد در کنار افرادیکه قبلاً موسسات تولیدی خصوصی را اداره میکردن قرار گرفته و تعلیم ببینند. وقتی مؤسسات تولیدی خصوصی ملی شوند میتوان با صاحبان قبلی آنها توافق کرد که مقام مدیریت خود را همچنان حفظ کنند.