شورای تحقیقات ملیآمریکا، مدیریت تکنولوژی را چنین تعریفکرده
است: "یک حوزهی بینرشتهای که با طرحریزی،توسعهو پیادهسازی توانمندیهای تکنولوژیکبرای
شکل دادن و تحقق اهداف استراتژیک و عملیاتی یک سازمان سروکار دارد." مدیریت تکنولوژی به این دلیل یک حوزهی بینرشتهای
محسوب میشود که دانش حاصلاز رشتههای
علوم، مهندسی و مدیریت اجرایی را ترکیب میکند. مدیریت تکنولوژی بربسیاری از اجزاء کارکردی سازمان همچون تحقیق و توسعه، طراحی، تولید،بازاریابی، مالی، پرسنلی، واطلاعرسانیتأثیر میگذارد. گسترهی
آن،هم مقولات استراتژیک و هم مقولات عملیاتی سازمان را
شامل میشود. ابعاد عملیاتی بافعالیتهای روزمرهی سازمان
سروکار دارند و ابعاد استراتژیک بر موضوعات بلندمدتمتمرکز
هستند. سازمان باید به هر دو بعد توجه داشته باشد. بررسیها نشاندادهاند که اکثر مهندسان و مدیران صرفاً به ابعاد عملیاتی و نتایج کوتاهمدت
توجهدارند و به مقولات استراتژیک بیتوجه هستند. این
کوتهبینی موجب شده است که تأثیراتاقدامات امروز خود را بر
آیندهی سازمان نادیده بگیرند. مدیریت تکنولوژی با تأکیدبر
اهداف استراتژیک سازمان، به حذف این نارسایی از سیستم مدیریت کمک میکند. مدیریتتکنولوژی، مدیران را در تلاشهایشان برای بهبود بهرهوری، افزایش اثربخشی،
و تقویتجایگاه رقابتی بنگاه هدایت میکند.